دلیلی برای نوشتن این کلمات ندارم جز اینکه همینطور دیدم دوست دارم زمستانِ این سالِ اینجا با سکوت تمام نشود.
یکی از جمعههای دیماه بود. با دکتر و راحله داخل مترو نشستهبودیم، خسته و کوفته در حال بازگشت از کلکچال، که سروکلۀ پیرمردِ تکیدۀ قدخمیدهای پیدا شد. خودش را در کنج چسبیده به نقطۀ شروع صندلیها جا کرد و به شیشۀ آن قسمت تکیه داد و سازش را درآورد و کوک کرد و سربهزیر شروع کرد به خواندن و نواختن. همان کلمات اولی که از دهانش خارج شد مجابم کرد که باید این اجرا را ثبت کنم. موبایلم را بیرون آوردم و دکمۀ ضبط را زدم و گذاشتمش روی پایم:
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
دریافت - 4.5 مگابایت ...
ما را در سایت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2zarific بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 17:48